بندتو کروچه – Benedetto Croce

ساخت وبلاگ
بندتو کروچهبندتو کروچه

بندتو کروچه فیلسوف- منتقد و سیاست‌مدار مشهور ایتالیایی بود- کروچه به مدت دو سال وزارت فرهنگ ایتالیا را بر عهده داشت و تلاش نمود تا تجدید حیاتی در اندیشه مردم پدید آورد و سلامت را به دنیای ناسالم بازگرداند

زندگی بندتو کروچه

بندتو کروچه بزرگ‏‌ترین فیلسوف معاصر ایتالیایى در ۲۵ فوریه ۱۸۶۶ در پسکاسرولی ناحیه آبروزو ایتالیا در خانواده‌ای ثروتمند متولد شد. وی در نوجوانی- خانواده ‏اش را در یک زلزله از دست داد و خود نیز دوازده ساعت زیر آوار مدفون ماند. اثر این مسیله- بعد‌ها در شکل‌‏گیری اندیشه او تاثیر نهاد و تا پایان عمر- مخالف هرگونه انقلاب بود.

– تا سال ۱۸۸۶ او با دایی‌اش سیلویو سپاونتا در رم زندگی کرده و در آنجا به دانشگاه رفت. کروچه پس از آن به دانشگاه رم رفت ولی تحصیلات خود را بدون اخذ درجه‏ ای‌‌ رها کرد.

او ضمن مطالعه کتابی درباره کارل مارکس- نظریه‏‌پرداز آلمانی- با مقولات فلسفه آشنا شد اما به‌‏دنبال فلسفه ‏ای بود که نه برای تخریب که به‌‏دنبال نجات بشریت باشد. به این ترتیب- کروچه تصمیم گرفت که خود به تدوین یک نظام فلسفی بپردازد که مبتنی بر جاه ‏طلبی‏ه ای مادی نباشد بلکه بر پایه آرزوهای معنوی آدمی استوار باشد.

کروچه معتقد بود که این بررسی را باید شخصی به‌‏عمل آورد که در جریان امور باشد. هیچ فیلسوف برج عاج‏نشینی که از توفان‏های زندگی در امان و برکنار بوده است نمی‌‏تواند غم کشتی‌‏شکستگی و دل‏افسردگی و نیز شجاعت آدمی را دریابد. کروچه مشتاق آن بود که خویشتن را به وسط توفان بیفکند تا بتواند از نزدیک و از روی مشاهده شخصی- کوشش و ستیز بشریت را مطالعه کند.

کروچه به مدت دو سال وزارت فرهنگ ایتالیا را بر عهده داشت و تلاش نمود تا تجدید حیاتی در اندیشه مردم پدید آورد و سلامت را به دنیای ناسالم بازگرداند. او در دوره دیکتاتوری موسولینی خانه ‏نشین شد اما دست از احیا و نشر آزادی برنداشت. وی ارزش‏های حیات را بالا‌تر از ارزش‏های مادی می‌‏دانست و نظریه عدالت را در قالب مفاهیم جدید اقتصادی بیان می‌‏کرد.

کروچه یک‏بار بر ضد فاشیست‏‌ها اعلامیه چاپ کرد درنتیجه- فاشیست‏‌ها خانه‏اش را غارت کردند ولی کاری به فعالیت‏های مطبوعاتی او نداشتند. زیرا معتقدات او کم و بیش فاشیستی بود. فلسفه کروچه پر از تناقضات است. وی از یک طرف آزادی‌‏خواه است و از سوی دیگر فاشیست- از یک سو به خدا حمله می‌‏کند و از دیگر سو- مسیحیت و نهضت مسیحی را بزرگ‏‌ترین انقلاب تاریخ بشریت می‌‏داند چرا که انسان را به راه جدید از زندگی سوق داده است.

کروچه گرچه اعتقاد چندانی به ادیان نداشت اما معتقد بود تا زمانی که دینی دیگر هم‏شان یا بر‌تر از مسیحیت ظهور نماید- باید مسیحی باقی بماند. وی تا پایان عمر به تعلیم این فلسفه پرداخت که باید دشمنان را دوست گردانید و با راهنمایی آن‏‌ها از نفاق به صلح- به مجازات آن‏‌ها پرداخت. مهم‏‌ترین اثر کروچه- -فلسفه روح- نام دارد که در چهار جلد تحت عناوین زیبایی‏‌شناسی- منطق- فلسفه سلوک و تیوری تاریخ منتشر شد.

بندتو کروچهبندتو کروچه

عقاید اساسی

بنیاد منطقی نظام فلسفی او گونه ی معینی از مفهوم گرایی و نظریه ای از برهم نهاده ی -سنتز- دیالکتیکی پیشین را تشکیل می دهد. بنابراین مفهوم گرایی -که باید گفته شود کروچه آن را به این نام نمی خواند- تنها دو گونه شناخت وجود دارند: حدسی یا شهود یا احساسی -استتیک- و مفهومی یا منطقی. گونه ی نخست حسی است و موضوع آن جزییات یا افرادند. دومین عقلانی است و مربوط به کلیات. کروچه با تفصیل قابل ملاحظه ای از نومینالیسم پوزیتیویستها که هر گونه شناخت را به احساس محدود می کنند انتقاد و آن را طرد می کند. در این میان به عقیده ی او مفاهیم کلی تنها می توانند مفاهیم پیوندی باشند: فهم هیچ گونه بینشی از محتوای چیزها ندارد- بلکه منحصرا روابط یا پیوندهای میان اشیاء را ادراک می کند که بنوبه ی خود حدسها یا شهودها حسی اند. به دیگر سخن – درست چون نزد کانت – هیچ گونه بینش عقلی وجود ندارد. فهم تنها دارای این وظیفه است که دریافتهای حسی را با یکدیگر پیوند دهد. در جهان محتواهای معقول یافت نمی شود. بدین سان نزد کروچه مفهوم گرای ریشه یی می یابیم.

دیالکتیک نخست می آموزد که در جهان هیچ چیز استوار و ثابتی وجود ندارد- بلکه جهان بیشتر یک جریان جاویدان از رویدادهاست. دوم می آموزد که این شدن-صیرورت- در بر هم نهاده ای -سنتزی- نه از اضداد- چون نزد هگل- بلکه از اختلافها انجام می گیرد که ترکیب یا بر هم نهاده ویژگی خود را حفظ می کنند.
سوم اینکه شدن نه مستقیم- بلکه دایره گون است- زیرا هر شرطی به نوبه ی خود مشروط می شود. سرانجام جریان -شدن- عالم تنها پدیده ی بسیار شکل واقعیتی یگانه است- یعنی روح. این نظریات بنیادی آشکارا هماهنگ با تعالیم هگل است- که در اینجا فقط در جزییات آن تغییر داده شده است.
در روح باید میان فعالیتهای گوناگون فرق نهاد. از لحاظ بنیادی- این فرقگذاری میان فعالیت نظری-تیوریک- و عملی -پراتیک- است- که هر یک از اینها- برحسب اینکه موضوع آن جزیی یا کلی باشد- باز هم با یکدیگر فرق می کند. بدین سان در فعالیت نظری می توان حس را- که مربوط به جزیی است- و منطق را- که مربوط به کلی است- فرق نهاد. و در فعالیت عملی اقتصاد با هدفهای فرد و اخلاق- که به کلی پیوسته است- با هم فرق دارند. منطبق با این- فلسفه- یا دانش واقعیت یگانه -روح- را باید آن گونه تقسیم کرد که در این چهار نحوه پدیدار می شود.

تاریخ و فلسفه

به عقیده ی کروچه- باید میان تاریخ و ثبت وقایع یا رویدادنگاری- که تاریخ مرده و کرداری عملی است- فرق نهاد. تاریخ واقعی همان تاریخ معاصر است که از ساختمان روحی کنونی آغاز می کند- و با آفرینش و گسترش روح همگام و همزمان است. احکام تاریخی به این اعتبار احکام فردی است. در عین حال- هر چند مربوط است به فردی و جزیی- نه تنها محمولهای کلی در بر دارد- بلکه حتی موضوع واقعی آن کلی و همگانی است. بدین سان مثلا برای تاریخ ادبیات نه دانته بلکه شعر موضوع علاقه است. تاریخ فلسفه یکی است. زیرا از آنجا که فلسفه یک اثر مشخص و تاریخی است- نمی توان آن را از جریان و گسترش تاریخ جدا کرد. بدین سان کروچه کاملا معتقد به همانی فلسفه و تاریخ است- که به ملاحظات آموزشی آنها را از یکدیگر جدا می کند. بدان گونه که فلسفه عهده دار پژوهش و آزمون روش تاریخی می شود. به نظر کروچه- در واقعیت هر فیلسوفی در عین حال تاریخدان و هر مورخی فیلسوف است- همان گونه که در فلسفه ی یک انسان تاریخ یا تمام زندگی او گنجانده شده است. افراد انسانی- مانند هر یک از مبادی منفرد- یعنی هنر- فلسفه- یا خود دانش- تنها -لحظه های- گذرای یک واقعیت یگانه اند که در وحدتی همه ی عناصر گوناگون را در هم فشرده می کند: وحدت روح. از پژوهشهای گذشته در زمینه های جداگانه در واقع آشکار می شود که برای کروچه واقعیت دیگری در هیچ چیز جز روح وجود ندارد. جهان روح است که در آن درونذهن و برون ذهن- جزیی و کلی- نظریه و عمل- متحد می شوند. زیرا روح بر هم نهاده ی -سنتز- پیشین همه ی بر هم نهاده هاست- گسترش ناب- بی پایان- و جاویدان است که از مرتبه ای به مرتبه ی دیگر فراتر می رود. این پایان ناپذیری برای ما رازی است- اما در واقع عبارت است از مرتبه ای که کل جهان هنوز به آن نرسیده است: راز فعلیتی ناب راز مطلق حقیقی. همه چیز در این مطلق گنجانده شده است- و هر هستنده و موجودی تنها پدیداری آن است که تا آن جا که هر هستنده -لحظه ای- از گسترش جاویدان آن است- واقعی است.

بندتو کروچهبندتو کروچه

آثار بندتو کروچه

La storia ridotto sotto il concetto generale dell’arte- Naples- 1893.
Materialismo storico ed economta marxista- Palermo- 1900.
Estetica come scienza dell’espressione e linguistica generale- Bari: Laterza- 1902.
Logica come scienza del concetto puro- Naples- 1905.
Ciò che è vivo e ciò che è morto nella filosofia di Hegel- Bari-1907.
Filosofia della pratica- economia ed etica- Bari: Laterza- 1909.
La filosofia di Giambattista Vico- Bari: Laterza- 1911.
Breviario di estetica- Bari: Laterza- 1913.
Teoria e storia della storiografia- Bari: Laterza- 1917.
Contributo alla critica di me stesso- Naples- 1918.
Frammenti di etica- Bari: Laterza- 1918.
Goethe- Bari: Laterza- 1919.
Ariosto- Shakespeare- Corneille- Bari: Laterza- 1920.
La poesia di Dante- Bari: Laterza- 1921.
Elementi di politica.- Bari: Laterza- 1922.
La storia del regno di Napoli- Bari: Laterza- 1925.
Aesthetica in nuce- Bari- 1928.
Storia d’Italia dal 1871 al 1915- Bari: Laterza- 1928.
Storia d’Europa nel secolo XIX- Bari: Laterza- 1932.
La poesia- Bari: Laterza- 1936.
La storia come pensiero e come azione- Bari: Laterza- 1938.

آثار منتشر شده در مورد وی

Borsari- Silvano- L’opera di Benedetto Croce. Naples: Istituto Italiano per gli Studi Storici- 1964.
Caponigri- A. R. – History and Liberty- London: Routledge and Paul- 1955.
Moss- Myra- Benedetto Croce reconsidered- ۱۹۸۷.
Nicolini- Fausto- Benedetto Croce- Turin- 1962.
Orsini- G. N. G. – Benedetto Croce- Philosopher of Art and Literary Critic- Carbondale: Southern Illinois University Press- 1961.
Paolozzi- Ernesto- Benedetto Croce- Cassitto- Naples- 1998
Parente- Alfredo- Il pensiero politico di Benedetto Croce e il nuovo liberalismo- ۱۹۴۴.
Piccoli- R. – Benedetto Croce- London: J. Cape- 1922.
Rizi- Fabio Fernando- Benedetto Croce and Italian Fascism- University of Toronto Press- 2003.

مرگ

بندتو کروچه سرانجام در تاریخ بیستم نوامبر سال ۱۹۵۲ میلادی در سن هشتاد و شش سالگی درگذشت.

منبع :

راسخون

آدمای گنده

ویکی پدیا

انجمن اجتماع اندیشه - تمامی انجمن‌ها ]...
ما را در سایت انجمن اجتماع اندیشه - تمامی انجمن‌ها ] دنبال می کنید

برچسب : بندتو,کروچه, نویسنده : piuc بازدید : 177 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 4:20