سبک آنارشیسم
سبک آنارشیسم – اقتدارگریزی یا سروریستیزی در زبان سیاسی به معنای نظامی اجتماعی و سیاسی بدون دولت- یا به طور کلی جامعهای فاقد هرگونه ساختار طبقاتی یا حکومتی است- آنارشیسم- برخلاف باور عمومی- خواهان -هرج و مرج- و جامعه -بدون نظم- نیست- بلکه همکاری داوطلبانه را درست میداند که بهترین شکل آن ایجاد گروههای خودمختار است
سبک آنارشیسم چیست؟
معنای لغوی آنارشیسم: کلمەی -آنارشی-Anarchy- از ریشەی یونانی است. پیشوند an-یا a- به معنای -نفی- -فقدان- و -نبود- بعلاوەی Archos که به معنای -حکمران– -مدیر- -رییس- -فرماندار- و یا -سلطەگر- است. و یا آنگونه که Peter Kropotkin می گوید- آنارشی از ریشەی یونانی و به معنای -مخالف سلطەگر- است.
در حالیکه کلمات Anarchos و Anarchia غالبا -نداشتن حکومت- و یا -بی دولتی- تعبیر می شوند- آنارشیسم تنهای به معنای – بدون دولت- نیست. -An-Archy- به معنای -بدون حکمران- و یا بطور کلی به معنای -بدون حاکمیت- است. به عنوان مثال Kropotkin استدلال می کند که آنارشیسم -نه تنها به کاپیتال- که به ریشەهای آن – قانون- حاکم- و دولت – حمله می کند.- برای آنارشیست ها- آنارشی -آنگونه که عموما تصور می شود- لزوما به معنای بی سروسامانی نبوده اما به معنای فقدان دستور و فرمان است.-از اینرو بهتر است نگاهی داشته باشیم به خلاصەی بسیار زیبای David Weick از آنارشیسم: -آنارشیسم می تواند به عنوان اندیشەای سیاسی و اجتماعی درک شود که مخالف همه نوع قدرت- حاکمیت- تسلط و طبقەبندی سلسلەوار بوده- اراده و خواستەای است برای فسخ تمامی آن ها… بنابراین آنارشیسم چیزی است فراتر از -ضد دولت-… -حتی اگر- حکومت-دولت-… مرکز اصلی انتقاد آنارشیست باشد.- سبک آنارشیسم
به همین خاطر- آنارشیسم اصولا به جای آنکه تنها ضد دولت و یا ضد حکومت باشد- جنبشی است ضد سلسله مراتب. چرا؟ به این خاطر که -سلسله مراتب- ساختارهای سازماندهی شدەای هستند که به حاکمیت ماهیت می بخشند. نظر به اینکه دولت-حکومت- -بالاترین- نوع سلسله مراتب است- آنارشیست ها -آنچنانکه گفته شد – مخالف دولت هستند- اما این تعریف کاملی از آنارشیسم نیست. این به این معناست که آنارشیست های واقعی نه تنها مخالف دولت- بلکه مخالف هر نوع سازمان سلسله وار و طبقاتی هستند. به گفته ی Brian Morris:
-اصطلاح آنارشی از ریشەی یونانی بوده و در اصل به معنای -نبود حکمفرما- است. آنارشیست ها مردمی هستند که هر نوع حکومت و قدرت اجباری- سلسله مراتب و سلطەگری را رد می کنند. بنابراین طبق گفتەی آنارشیست مکزیکی Flores Magon- آنارشیست ها مخالف -سه گانەی تاریکی- – دولت- کاپیتال و کلیسا – هستند. از اینرو- آنارشیست ها در کنار مخالفت با کاپیتالیسم و حکومت- مخالف هر نوع قدرت دینی و مذهبی نیز هستند. آنارشیست ها به دنبال دایر کردن حالتی از آنارشی هستند که جامعەای است بدون قدرت متمرکز و عاری از هرگونه نهاد اجباری- جامعەای متشکل از انجمن های داوطلبانه.-
پرداختن به واژەی -سلسله مراتب- در این متن پدیدەای جدید است – آنارشیست های -کلاسیک- همچون Proudhon-Bakunin و Kropotkin اگرچه از این واژه استفاده کردند- اما بسیار کم-آنان معمولا واژەی -حکمران- که اختصار -طرفدار تمرکز قدرت در دست یک نفر- بود را به کار می بردند.- با اینحال- از نوشتەهای آنان روشن است که آن ها مخالف سلسله مراتب طبقاتی و نابرابری در میزان قدرت و امتیازات در میان افراد بودند.
اولین استفاده شناخته شده از کلمه آنارشیسم در سال ۱۵۳۹ میلادی بود. بسیاری از انقلابیون در اوایل قرن نوزدهم اصول آنارشیستی نسل جدید را داشتند مانند ویلیام گادوین و ویلهلم وایتلینگ اما آنها از واژه آنارشیسم یا آنارشیست در توضیح عقاید خود استفاده نکردند. پیر ژوزف پرودون اولین فیلسوف سیاسی ای بود که خود را آنارشیست نامید. این تولد رسمی آنارشیسم در اواسط قرن نوزدهم در فرانسه بود. طرفداری از آزادی فردی گاه به معادلی برای آنارشیسم استفاده میشد. و تقریبا منحصرا در سال ۱۹۵۰ میلادی در آمریکا مورد استفاده قرار گرفت.
آنارشیسم از نظر روشهای اجرایی به دو دسته آنارشیسم انقلابی و آنارشیسم مسالمتجو تقسیم میشود. آنارشیستهای رادیکال -انقلابی- طرفدار ترور- اعتصاب و برانداختن ناگهانی تشکیلات دولت هستند. در سده ۱۹ آنها سیاستمداران و پادشاهان بسیاری را ترور کردند. آنارشیستهای مسالمتجو مانند لیو تولستوی- طرفدار عدم خشونت هستند. آنارشیستهای ایرانی بیشتر از آنارشیستهای چپ و رادیکال بهشمار میآیند و با این که از -آنارشیستهای مسالمتجو- نبوده و در روشهای اجرایی از هیچ تلاشی برای اعتصاب همگانی- نابود کردن تجهیزات پلیس و از کار انداختن ماشین سرکوب -دولت- روی گردان نیستند- برخلاف بسیاری از آنارکوکمونیستهای رادیکال- به هیچ روی شیوههایی مانند -ترور- و -کشتار- را برنمیتابند و با شناسنامه آنارشیسم ایرانی مبارزه میکنند. سبک آنارشیسم
آنارشیسم
صاحب نظران آنارشیست:
از اندیشمندان برجسته آنارشیست میتوان از ویلیام گادوین- ماکس اشتیرنر- لیو تولستوی- پیر ژوزف پرودون- میخاییل باکونین- پطر کروپوتکین- الیزه رکلوز- ماری بوخین- اما گلدمن- نوام چامسکی- هربرت رید- هوارد زین و اخیرا متفکران آزادیطلب و محافظهکاری با گرایش آنارشیستی مانند هانس هرمان هوپ و موری روثبارد نام برد.
آنارشیستها در فلسفه -بگذار انجام دهند-Laissez faire- با هم اشتراک نظر دارند- اما در تیوری به دستههای آنارشیسم تحولخواه- آنارشیسم کمونیست- و آنارشیسم اندیویدوالیست-فردگرا- تقسیم میشوند.
برای مثال پرودون یک آنارشیست اندیویدوالیست بود و آنارشیسم به شکل یک جنبش اجتماعی با کتاب -مالکیت چیست- او آغاز شد. پرودون با مالکیت مخالف نبود بلکه نحوه اکتساب و بهرهبرداری از آن را نیازمند اصلاح میدانست.
آنارشیسم از نظر روشهای اجرایی به دو دسته آنارشیسم انقلابی و آنارشیسم مسالمتجو تقسیم میشود. آنارشیستهای رادیکال-انقلابی- طرفدار ترور- اعتصاب و برانداختن ناگهانی تشکیلات دولت هستند. در سده ۱۹ آنها سیاستمداران و پادشاهان بسیاری را ترور کردند. آنارشیستهای مسالمتجو مانند لیو تولستوی- طرفدار عدم خشونت هستند. -آنارشیست های ایرانی- بیشتر از آنارشیست های چپ و رادیکال به شمار می آیند و با این که از -آنارشیست های مسالمتجو- نبوده و در روش های اجرایی از هیچ تلاشی برای اعتصاب همگانی- نابود کردن تجهیزات پلیس و از کار انداختن ماشین سرکوب-دولت- روی گردان نیستند- برخلاف بسیاری از آنارکوکمونیست های رادیکال- به هیچ روی شیوه هایی مانند -ترور- و -کشتار- را برنمی تابند و با شناسنامه -آنارشیسم ایرانی- مبارزه می کنند.
آنارشیسم نوین
صورتبندی مدرن نظریه آنارشیسم با اثر ویلیام گادوین در سال ۱۷۹۳ با نام تفحصی پیرامون عدالت سیاسی و تاثیرش بر شادمانی و فضیلت عام آغاز شد. بسیاری چون پرودون- باکونین- اشتیرنر- تاکر- تولستوی و کروپوتکین دنباله کار وی را گرفتند. نظریهپردازان آنارشیسم معمولا پیرو یکی از پنج شاخه زیرند: سبک آنارشیسم
– آنارشیسم کمونیست
– آنارشیسم سندیکالیست -سندیکاگرا-
– آنارشیسم فردگرا -فردگرا-
– آنارشیسم دینی
– آنارشیسم فمینیست
آنارشیسم
آنارشیسم کمونیست
پطر کروپوتکین از شخصیتهای محوری این نحله و واضع اصطلاح -کمونیسم آنارشیست- است. از نظر پیروان این نحله انسان موجودی ذاتا اجتماعیاست و سود اجتماع در ذات خود در تقابل با سود فرد نیست بلکه مکمل آن است. همنوایی میان انسان و اجتماع در سایه نفی نهادهای اجتماعی اقتدارگر خاصّه دولت ممکن است.
-نشان- این بخش نیازمند گسترش است. شما میتوانید با افزودن به آن کمک کنید.
آنارشیسم سندیکاگرا
آنارشیسم سندیکاگرا رستگاری را در نزاع اقتصادی و نه نزاع سیاسی طبقه کارگر میجوید. پیروان آن با تشکیل اتحادیه کارگری و سندیکاها قصد نزاع با ساختار قدرت را دارند. از نظر ایشان سرانجام با یکی انقلاب بنیادهای حکومت فعلی فرو میریزد و نظم اقتصادی نوِ اجتماع بر پایه سندیکاها شکل میگیرد. اکنون در برخی از کشورهای اروپایی و آمریکای جنوبی به شکل جنبش وسیع تودهای درآمدهاست.
-نشان- این بخش نیازمند گسترش است. شما میتوانید با افزودن به آن کمک کنید. سبک آنارشیسم
آنارشیسم فردگرا
بنیاد نظری آنارشیسم فردگرا را در آثار ماکس اشتیرنر آلمانی و بنیامین تاکر آمریکایی میتوان پیدا کرد. اشتیرنر در کتاب او و هرآنچه از اوست -چاپ نخست ۱۸۴۴- عقایدش را تشریح کردهاست. به اعتقاد وی انسان حق دارد هر آنچه میخواهد انجام دهد- و هر چه آزادی وی را سلب کند نابود باید گردد. اشتیرنر نه تنها با قانون و مالکیت خصوصی سر مخالفت میدارد بلکه با مفاهیم خدا و کشور و خانواده و عشق هم بنای ناسازگاری میگذارد. منتها مخالفت وی با این مفاهیم به معنی فتوا به نابودی آنها نیست. بلکه از نظر وی- انسان در صورت رضایت خاطر- هر گاه بخواهد- میتواند به این مفاهیم تن دهد- ولی سرسپردگی به این مفاهیم وظیفه شخص نیست.نظریات تاکر را با نام آنارشیسم فلسفی نیز میشناسند و آن را سهم آمریکاییان در تاریخ نظریه آنارشیسم قلمداد میکنند. معمولا میان آنارشیسم فلسفی یا آنارشیسم فردگرا و آنارشیسم کمونیست یا تودهگرایی تقابل میافکنند. از جمله تفاوتهایی که بیان میدارند تشویق به خشونت در دومی بر خلاف اولیاست. این تقابل افکنی مخالفانی هم میدارد. تاکر در نظریهپردازیهای خویش از دارایی چیست؟ پرودون اثر پذیرفت. او با هرگونه اعمال قدرت از سوی دولت مخالف بود و آن را غیراخلاقی میدانست. تاکر و پیروانش با چهار انحصار اصلیای که آبشخورشان وجود دولت میبود به مخالفت پرداختند: زمین- پول- دادوستد و حقوق پدیدآورندگان. نابودی این انحصارات را مایه از میان رفتن فقر میدانستند. با قدرت گرفتن سندیکاها و سایر پیکرههای اجتماعی در ایالات متحده آنارشیسم فردگرا افول کرد.
آنارشیسم دینی
تولستوی نظریهپرداز آنارشیسم دینی شناخته میشود. گاه حساب آنارشیسم دینی را از دیگر زیر نحلههای آنارشیسم جدا میکنند. آنارشیستها و بالاخص لیو تولستوی- نظریهپرداز این نحله فکری- معتقدند که هیچ نظام حکومتیای مشروعیت حکمرانی بر مردم را ندارند. ایدیولوژی آنان بدین گونه است که تمام نظامات حکومتی مرتکب نوعی آپارتاید ساختاری هستند و به نوعی حکومتها همه ضدمردمی و در دست قدرتها و سرمایهدارانند. تولستوی میگوید بهتر این است که محبت خداوند بر مردم حکمرانی نماید. او معتقد است که محبت عیسوی و ایدیولوژی آنارشیستی میتواند راه نجات جامعه بشری باشد. سبک آنارشیسم
آنارشیسم فمینیست
یکی از عوامل ایجاد تفاوت و تضاد در جامعه- تبعیض جنسی است- برخی فیلسوفان آنارشیسم- همچون اما گلدمن- معتقدند که نخستین گام برای رسیدن به برابری طبقاتی برابری جنسیتی است و تا هنگامی که تبعیض جنسی وجود دارد برابری طبقاتی -و در پیامد حذف دولت- غیرممکن خواهد بود.
گرچه یکی از خواستههای فمینیسم- تساوی حقوق زن و مرد در صحنههای سیاسی است- اما این دلیل تضاد با آنارشیسم نیست- بلکه آنارکو فمینیسم مسلما به بررسی صحنههای سیاسی نمیپردازد و تنها به انتظار جامعه از خودش میپردازد. به هر حال برخی آنارکوفمینیسم را زیر مجموعه آنارشیسم نمیدانند- زیرا فمینیسم- آنارشیسم را یک امر سیاسی نمیدانند که مخالفت یا موافقتی با زیر مجموعههای دیگر آنارشیسم داشته باشد. سبک آنارشیسم
آنارشیسم در قیاس با دیگر نحلههای سیاسی
آنارشیسم در اصول یا نسخهپیچیها با دیگر نحلههای سیاسی نظیر لیبرالیسم و سوسیالیسم شباهتهایی دارد.
آنارشیسم و لیبرالیسم
در آنارشیسم همچون لیبرالیسم بر آزادی -فردی و سیاسی– شادمانی و کامیابی فرد تاکید میرود. در لیبرالیسم کلید نیل به مقصود دخالت حداقلی دولت در امور مردمان است. این دخالت تنها از روی ضرورت باید بودن و غرض از آن جلوگیری از اخلال در سیر طبیعی و رفتار -دست نامریی- است. اما در آنارشیسم حکومت به یکبارگی نفی میشود و همین دخالت کمینه هم برتافته نمیشود.
آنارشیسم
آنارشیسم و سوسیالیسم
رابطه آنارشیسم و سوسیالیسم پیچیدهتر از رابطه آنارشیسم و لیبرالیسم است تا آنجا که برخی نویسندگان منکر خویشاوندی میان این دو نحله شدهاند. این امر برخاسته از آن است که در نگاه نخست در سوسیالیسم تکیه بر حقوق اجتماع در مقابل فرد است در حالی که در آنارشیسم سخن از حقوق فرد در مقابل اجتماع است. با این حال در نهایت به نظر میآید که نسخهپیچیهای آنارشیستها -خصوصا نوع کمونیست- کم شباهت با نسخهپیچیهای سوسیالیستها نیست. آنارشیستها چون سوسیالیستها با مالکیت شخصی مخالفند. هر دو برای ساختن جامعهای میکوشند که در آن هر کس در حد تواناییهای خویش در خوشبختی اجتماع بکوشد و تا آنجا که نیاز میدارد از خدمات اجتماع بهرهمند شود. سبک آنارشیسم
آنارشیسم و دموکراسی:
آنارشیستها منتقدان سرسخت دموکراسی مبتنی بر انتخابات آزاد از نوع رایج در کشورهای غربی بودهاند. انتقاد آنان را میتوان در سه نکته خلاصه کرد:
نخست: دولت دموکراتیک باز هم دولت هست- نحوهی کار کردنش نشاندهندهی همان بیتوجهی به نیازهای اجتماعی است که نهادهای سیاسی خودکامهتر نیز البته به نحوی بارزتر نشان میدهند. سبک آنارشیسم
دوم: دموکراتها غالبا ادعا میکنند که آن چه دموکراسی مبتنی بر نمایندگی مظهر آن است اراده و خواست مردم است که خطمشی حکومت را میسازد و کنترل میکند- اما بنابر عقاید آنارشیستها- مفهوم ارادهی واحد و ثابت مردمی افسانهای بیش نیست- مردم از حیث عقاید خویش دچار تفرقهاند- افکارشان در حال تغییر است و عدهای آگاهتر از عدهای دیگرند- این فرض که نظر اکثریت- خواست مردم را نمایان میسازد فرض باطلی است. چرا که در دموکراسی ناگزیر اکثریت تصمیم خواهد گرفت- آنگاه اقلیت در برابر یک انتخاب قرار میگیرد. یا به تصمیمی که گرفته شده است سر میسپارد یا در غیر این صورت خود را پس میکشد و اجازه میدهند که اکثریت به اقدام بپردازد- هیچ آنارشیستی جایز نمیداند که اقلیت با زور و اکراه از تصمیم اکثریت پیروی کند. اجبار به اطاعت همانا برقراری مجدد قدرت سرکوبگر است. بخاطر این آنارشیستها دموکراسی را استبداد اکثریت میخوانند. سبک آنارشیسم
اما دموکراسی مستقیم در نگرشهای آرمانی اکثر آنارشیستها جایی دارد اما به این شرط که تابع اصل توافق آزاد و اصل اختیار باشد.
سوم: آنارشیستها به مسالهی نمایندگی همگانی در مجالس قانونگذاری حمله میکنند- استدلال ایشان این است که مردم- هنگامی که برای برگزیدن نمایندگانشان فراخوانده میشوند- به احتمال بسیار زیاد به کسانی که ظاهرا تحصیل کرده و زبانآورند و به عبارت دیگر به اعضای بلند پرواز از طبقهی متوسط رای میدهند. اما حتی اگر اعضای طبقه کارگر بخواهند که نمایندگان را از میان گروه خود برگزینند- چندی نخواهد گذشت که این نمایندگان به سبب موقع و مقام جدید خود تا حد نوکران دولت تنزل خواهند کرد.سبک آنارشیسم
سبک آنارشیسم
منبع :
تبیان
ویکی پدیا
آسمونی
انجمن اجتماع اندیشه - تمامی انجمنها ]...
ما را در سایت انجمن اجتماع اندیشه - تمامی انجمنها ] دنبال می کنید
برچسب : آنارشیسم, نویسنده : piuc بازدید : 173 تاريخ : يکشنبه 28 آبان 1396 ساعت: 5:30