نیما یوشیج – Nima Yooshij

ساخت وبلاگ
نیما یوشیجنیما یوشیج

نیما یوشیج با نام اصلی علی اسفندیاری شاعر معاصر ایرانی و ملقب به پدر شعر نوی فارسی است- وی بنیانگذار شعر نو فارسی است- نیما یوشیج با مجموعه تاثیرگذار افسانه- که مانیفست شعر نو فارسی بود- در فضای راکد شعر ایران انقلابی به پا کرد- نیما آگاهانه تمام بنیادها و ساختارهای شعر کهن فارسی را به چالش کشید- شعر نو عنوانی بود که خود نیما بر هنر خویش نهاده‌ بود

زندگی نیما یوشیج

علی اسفندیاری مشهور به نیما یوشیج در بیست‌ویکم آبان‌ماه سال 1276 مصادف با 11 نوامبر 1897 در یکی از مناطق کوه البرز در منطقه‌ای به‌نام یوش- از توابع نور مازندران- دیده به جهان گشود. پدرش- ابراهیم‌خان اعظام‌السلطنه- متعلق به خانواده‌ای قدیمی مازندران بود و به کشاورزی و گله‌داری مشغول بود. بنابر بسیاری از منابع و از جمله کتاب تاریخ خانواده اسفندیاری تالیف اسدالله اسفندیاری چاپ ۱٣۲٩ – نیما یوشیج -علی اسفندیاری- و خاندان اسفندیاری از خاندان‌های معروف ایران و نور استان مازندران در دوره قاجار و پهلوی است که نسب ایشان به شاخه ای از اسپهبدان طبرستان موسوم به پادوسبانیان می‌رسد. پادوسبانیان سلسله ای ساسانی تبار بودند که از حدود سال ۴۰هجری تا دوران شاه عباس کبیر صفوی بر بخش هایی از طبرستان -بعدا مازندران- حکمرانی میکردند . علی اسفندیاری -نیما یوشیج- و محتشم السلطنه از مشهورترین اعضای این خاندان هستند . در عصر قاجار و پهلوی – وزرا و نمایندگان مجلس و چهره‌های سیاسی و علمی و هنرمندان متعددی از میان افراد این خانواده برخاستند. پدر نیما زندگی روستایی- تیراندازی و اسب‌سواری را به وی آموخت. نیما تا دوازده‌سالگی در زادگاهش- روستای یوش- و در دل طبیعت زندگی کرد. نیما خواندن و نوشتن را نزد آخوند ده فراگرفت ولی دلخوشی چندانی از او نداشت چون او را آزار می‌داد و در کوچه‌باغ‌ها دنبال نیما می‌کرد.

نیما 11 ساله بوده که به تهران کوچ می‌کند و روبه‌روی مسجد شاه که یکی از مراکز فعالیت مشروطه‌ خواهان بوده است- در خانه‌ای استیجاری- مجاور مدرسه‌ی دارالشفا مسکن می‌گزیند. او ابتدا به دبستان -حیات جاوید- می‌رود و پس از چندی- به یک مدرسه‌ی کاتولیک که آن وقت در تهران به مدرسه‌ی -سن‌لویی- شهرت داشته- فرستاده می‌شود بعدها در مدرسه- مراقبت و تشویق یک معلم خوش‌رفتار که -نظام وفا- ـ شاعر بنام امروز ـ باشد- او را به شعر گفتن می اندازد. و نظام وفا استادی است که نیما- شعر بلند -افسانه- که به‌قولی- سنگ بنای شعر نو در زبان فارسی است را به او تقدیم کرده است.

او نخستین شعرش را در 23 سالگی می‌نویسد- یعنی همان مثنوی بلند -قصه‌ی رنگ ‌پریده- که خودش آن‌را یک اثر بچگانه معرفی کرده است. نیما در سال 1298 به استخدام وزارت مالیه درمی‌آید و دو سال بعد- با گرایش به مبارزه‌ی مسلحانه علیه حکومت قاجار و اقدام به تهیه‌ی اسلحه می‌کند. در همین سال‌هاست که می‌خواهد به نهضت مبارزان جنگلی بپیوندد- اما بعدا منصرف می‌شود.

نیما یوشیجنیما یوشیج

نیما در دی ماه 1301 -افسانه- را می‌سراید و بخشهایی از آن را در مجله‌ی قرن بیستم به سردبیری -میرزاده عشقی- به چاپ می‌رساند. در 1305 با عالیه جهانگیری ـ خواهرزاده‌ی جهانگیرخان صوراسرافیل ـ ازدواج می‌کند. در سال 1317 به عضویت در هیات تحریریه‌ی مجله‌ی موسیقی درمی‌آید و در کنار -صادق هدایت- -عبدالحسین نوشین- و -محمدضیا هشترودی– به کار مطبوعاتی می‌پردازد و دو شعر -غراب- و -ققنوس- و مقاله‌ی بلند -ارزش احساسات در زندگی هنرپیشگان- را به چاپ می‌رساند. در سال 1321 فرزندش شراگیم به‌دنیا می‌آید ـ که بعد از فوت او- با کمک برخی دوستان پدر- به گردآوری و چاپ برخی شعرهایش اقدام ‌کرد.

نوشته‌های نیما یوشیج را می‌توان در چند بخش مورد بررسی قرار داد: ابتدا شعرهای نیما- بخش دیگر- مقاله‌های متعددی است که او در زمان همکاری با نشریه‌های آن دوران می‌نوشته و در آنها به چاپ می‌رسانده است- بخش دیگر- نامه‌هایی است که از نیما باقی مانده است. این نامه‌ها اغلب- برای دوستان و همفکران نوشته می‌شده است و در برخی از آنها به نقد وضع اجتماعی و تحلیل شعر زمان خود می‌پرداخته است- ازجمله در نامه‌هایی که به استادش -نظام وفا- می‌نوشته است.

نیما علاوه بر شکستن برخی قوالب و قواعد- در زبان قالب‌های شعری تاثیر فراوانی داشت- او در قالب غزل ـ به‌عنوان یکی از قالب‌های سنتی ـ نیز تاثیر گذار بوده- به طوری که عده‌ای معتقدند غزل بعد از نیما شکل دیگری گرفت و به گونه‌ای کامل‌تر راه خویش را پیمود.

دوران نوجوانی و جوانی نیما مصادف است با توفان‌های سهمگین سیاسی ـ اجتماعی در ایران نظیر انقلاب مشروطه و جنبش جنگل و تاسیس جمهوری سرخ گیلان- روح حساس نیما نمی‌توانست از این توفان‌های اجتماعی بی‌تاثیر بماند. نیما ازنظر سیاسی تفکر چپ‌گرایانه داشت- و با نشریه ایران سرخ- یکی از نشریات حزب کمونیست ایران -دهه ۱۹۲۰- که برادرش لادبن سردبیر آن بود و در رشت چاپ و منتشر می‌شد همکاری قلمی داشت. ازجمله تصمیم گرفت به میرزا کوچک خان جنگلی بپیوندد و همراه با او بجنگد تا کشته شود. دیرتر- در دهه بیست خورشیدی- در نخستین کنگره نویسندگان ایران عضو هییت مدیره کنگره بود و اشعار وی در نشریات چپ‌گرای این دوران منتشر می‌گردید.

ازدواج

نیما یوشیج در جوانی عاشق دختری شد- اما به‌دلیل اختلاف مذهبی نتوانست با وی ازدواج کند. پس از این شکست- او عاشق دختری روستایی به نام صفورا شد و می‌خواست با او ازدواج کند- اما دختر حاضر نشد به شهر بیاید- بنابراین- عشق دوم نیز سرانجام خوبی نیافت.
سرانجام نیما در ۶ اردیبهشت ۱۳۰۵ خورشیدی ازدواج کرد. همسر وی- عالیه جهانگیر- فرزند میرزا اسماعیل شیرازی و خواهرزاده نویسنده نامدار میرزا جهانگیر صوراسرافیل بود. حاصل این ازدواج- که تا پایان عمر دوام یافت- فرزند پسری بود به نام شراگیم که اکنون در آمریکا زندگی می‌کند. شراگیم در سال ۱۳۲۱ خورشیدی به‌دنیا آمد.
وی ازدواج کرد تا به‌گفته خودش از افکار پریشان رهایی یابد. اما درست یک ماه پس از ازدواج- پدرش ابراهیم نوری درگذشت. در همین زمان- چند شعر از او در کتابی با عنوان خانواده سرباز چاپ شد. وی که در این زمان به‌دلیل بی‌کاری خانه‌نشین شده‌بود در تنهایی به سرودن شعر مشغول بود و به تحول در شعر فارسی می‌اندیشید اما چیزی منتشر نمی‌کرد.
در سال ۱۳۰۷ خورشیدی- محل کار عالیه جهانگیر- همسر نیما- به بارفروش -بابل کنونی- مدرسه بدر- انتقال یافت. نیما نیز با او به این شهر رفت. یک سال بعد آنان به رشت رفتند. عالیه در این‌جا مدیر مدرسه بود و نیما را سرزنش می‌کرد که چرا درآمدی ندارد. او مدتی نیز در دبیرستان حکیم نظامی شهرستان آستارا به امر تدریس مشغول بود.

نیما یوشیجنیما یوشیج

آثار نیما

منظومه قصه رنگ پریده در حقیقت نخستین اثر منظوم نیمایی است که در قالب مثنوی -بحر هزج مسدس- سروده شده‌است. شاعر در این اثر زندگی خود را روایت کرده‌است و از خلال آن به مفاسد اجتماعی پرداخته‌است. بخش نخست این کار در قرن بیستم چاپ شده بود. سپس افسانه را سرود که در آن روحی رمانتیک حاکم است و به عشق نیز نیما نگاهی دیگرگونه دارد و عشق عارفانه را رد می‌کند. چنان‌که خطاب به حافظ می‌گوید:

حافظا این چه کید و دروغ است                     کز زبان می وجام ساقی است
نالی ار تا ابد باورم نیست                            که بر آن عشق بازی که باقی است
من بر آن عاشقم کو رونده‌است
-افسانه-

نیما در این آثار و اشعاری نظیر خروس و روباه- چشمه و بز ملاحسن مسیله‌گو افکاری اجتماعی را بیان می‌کند اما قالب اشعار قدیمی است. مشخص است که وی مشق شاعری می‌کند و هنوز راه خود را پیدا نکرده‌است. با این حال انتشار افسانه دنیای ادبیات آن زمان را برآشفت. ای شب نیز در هفته‌نامه نوبهار محمدتقی بهار چاپ شد و جنجالی برانگیخت.

نمونه اشعار

تو را من چشم در راهم شباهنگام
که می‌گیرند در شاخ تلاجن * سایه‌ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندهی فراهم
تو را من چشم در راهم.
———-
شباهنگام- در آن دم که بر جا دره‌ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یادآوری یا نه- من از یادت نمی‌کاهم
تو را من چشم در راهم

خانه نیما

خانه نیما یوشیج واقع در یوش- بنایی است که قدمت آن به دوره قاجار می‌رسد. این بنا به شماره ۱۸۰۲ از سوی سازمان میراث فرهنگی به عنوان اثر ملی ثبت شده‌است و حفاظت می‌شود. بازدید از خانه نیما برای عموم آزاد است.

نیما یوشیجخانهٔ نیما در دهکده یوش مازندران اردیبهشت ۱۳۸۶- آرامگاه او و سیروس طاهباز در وسط حیاط قرار دارد

کتاب‌شناسی
اشعار فارسی

قصه رنگ پریده
منظومه نیما
خانواده سرباز
ای شب
افسانه
مانلی
افسانه و رباعیات
ماخ اولا
شعر من
شهر شب و شهر صبح
ناقوس قلم انداز
فریادهای دیگر و عنکبوت رنگ
آب در خوابگه مورچگان
مانلی و خانه سریویلی
مرقد آقا -داستان-
کندوهای شکسته -داستان-
آهو و پرنده‌ها -شعر و قصه برای کودکان-
توکایی در قفس -شعر و قصه برای کودکان-

اشعار طبری
روجا

آثار تحقیقی- نامه‌ها و یادداشت‌ها

آثاری که در کتاب نیما یوشیج- درباره هنر و شعر و شاعری با گردآوری سیروس طاهباز- انتشار یافته:
ارزش احساسات در زندگی هنر پیشگان
تعریف و تبصره
حرف‌های همسایه
مقدمه خانواده سرباز
نامه به شین پرتو
مقدمه -آخرین نبرد- شعرهای اسماعیل شاهرودی -آینده-
یادداشت برای مجموعه شعر منوچهر شیبانی
شعر چیست؟
از یک مقدمه
یک مصاحبه
درباره جعفرخان از فرنگ آمده
یک دیدار

سایر آثار:

دنیا خانه من است
نامه‌های نیما به همسرش – عالیه جهانگیر
کشتی توفان
مجموعه کامل اشعار-تدوین توسط سیروس طاهباز-

نامه‌ها

نامه‌هایی از نیما یوشیج به جا مانده که بیشتر این نامه‌ها را نیما به برادر خود نوشته‌است. در میان این نامه‌ها پنج نامه هم وجود دارد که نیما به همسر خود نوشته‌است.

نیما یوشیجنیما یوشیج

درگذشت

این شاعر بزرگ- درحالی‌که به علت سرمای شدید یوش- به ذات‌الریه مبتلا شده بود- برای معالجه به تهران آمد- معالجات تاثیری نداشت و در ۱۳ دی ۱۳۳۸ درگذشت و در امامزاده عبدالله تهران به خاک سپرده شد.سپس در سال ۱۳۷۲ خورشیدی بنا به وصیت وی پیکر او را به خانه‌اش در یوش منتقل کردند. آرامگاه او در کنار آرامگاه خواهرش- بهجت‌الزمان اسفندیاری -درگذشته به تاریخ ۸ خرداد ۱۳۸۶- و آرامگاه سیروس طاهباز در میان حیاط جای گرفته‌است.

نیما یوشیجآرامگاه نیما

وصیت‌نامه‌ی نیمایوشیج

شب دوشنبه 28 خرداد 1335

امشب فکر می‌کردم با این گذران ِ کثیف که من داشته‌ام – بزرگی که فقیر و ذلیل می‌شود – حقیقه جای تحسر است . فکر می‌کردم برای دکتر حسین مفتاح چیزی بنویسم که وصیت‌نامه‌ی من باشد – به این نحو که بعد از من هیچ‌کس حق دست زدن به آثار مرا ندارد . به‌جز دکتر محمد معین – اگر چه او مخالف ذوق من باشد .

دکتر محمد معین حق دارد در آثار من کنجکاوی کند . ضمنا دکتر ابوالقاسم جنّتی عطایی و آل احمد با او باشند – به شرطی که هر دو با هم باشند .

ولی هیچ‌یک از کسانی که به پیروی از من شعر صادر فرموده‌اند در کار نباشند . دکتر محمد معین که مثل صحیح ِ علم و دانش است – کاغذ پاره‌های ِ مرا بازدید کند . دکتر محمد معین که هنوز او را ندیده‌ام مثل کسی است که او را دیده‌ام . اگر شرعا می‌توانم قیم برای ولد خود داشته باشم – دکتر محمد معین قیم است – ولو این‌که او شعر مرا دوست نداشته باشد . اما ما در زمانی هستیم که ممکن است همه‌ی این اشخاص نام‌برده از هم بدشان بیاید – و چقدر بیچاره است انسان … !

منبع :

برترین ها

مردان پارس

ویکی پدیا

انجمن اجتماع اندیشه - تمامی انجمن‌ها ]...
ما را در سایت انجمن اجتماع اندیشه - تمامی انجمن‌ها ] دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : piuc بازدید : 127 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 10:06