نوربرت وینر
نوربرت وینر یک ریاضیدان آمریکایی بود- نوربرت وینر سال ۱۹۳۳ میلادی برنده جایزه سالانه انجمن ریاضی ایالات متحده -جایزه بوچر- شد- سال ۱۹۴۹ میلادی جایزه لورد و تیلور به او تعلق گرفت- سال ۱۹۶۰ میلادی مدال پژوهش سال -ASTME- را دریافت کرد
زندگی نوربرت وینر
نوربرت وینر در ۲۶ نوامبر ۱۸۹۴ در کلمبیا- در ایالت میزوری یا میسوری ایالات متحده آمریکا زاده شد. نوربرت نخستین فرزند لیو وینر لهستانی یهودی و مادری آلمانی و یهودی بود. پدرش -لیو وینر- دانشمندی مسلط به ۴۰ زبان بود و در دانشگاه هاروارد کرسی استادی زبان و ادبیات اسلاو را در اختیار داشت. او عملا سنت اندیشه آلمانی- فرهنگ روشنفکری یهودی و رویای آمریکایی را با هم جمع کرده بود. لیو وینر مترجم مجموعه ۲۴ جلدی آثار لیو تولستوی از روسی به انگلیسی است. او در جوانی و با وجود وابستگی افراطی به فرهنگ و زبان آلمانی- با ترک تابعیت آلمان- به ایالات متحده مهاجرت کرد. پس از چند سال آوارگی در ایالتهای غربی و جنوبی و مدتی تدریس زبانهای مختلف در مدارس کانزاس و میسوری توانسته بود کرسی استادی زبان اسلاو دانشگاه هاروارد را به دست آورد. در خانه او جلساتی ماهانه برگزار میشد که در این جلسات برجستهترین دانشمندان اروپایی که در هاروارد تدریس میکردند- با یکدیگر به گفتوگو میپرداختند.
او اعتقاد داشت با شیوه آموزشی و تربیتی خاصی که طراحی کرده- میتواند از هر کودکی یک نابغه تربیت کند. نوربرت وینر عملا موش آزمایشگاهی او برای اثبات این باور بود. آموزش او از سهسالگی شروع شد- زبان و ریاضی و دانش در معنای عام بخشهای سهگانه این آموزش بود. تحت سیستم سختگیرانه آموزشی و تربیتی پدر- نوربرت در چهار سالگی خواندن و نوشتن آموخت. در هفت سالگی بیشتر آثار داروین- کینکزلی -زیستشناس- شارکو -پزشک- و ژانه -روانپزشک- را خوانده بود. این شیوه آموزش نوربرت وینر را به فردی گوشهگیر تبدیل کرد که به سختی قادر بود رابطه دوستانه عمیقی با دیگران داشته باشد- دغدغهای که تا پایان عمر با او بود. مشکل دیگر- ضعف بینایی و نزدیکبین بودن شدید چشمانش بود. این نقص باعث میشد نتواند در اغلب بازیهای عمومی همسالانش شرکت کند و بر تنهایی او میافزود. به قول خودش -ضعف بینایی و شیوه سختگیرانه تربیتی پدر- دوران کودکی را به یک تنهایی همیشگی تبدیل کرده بود-.
در خانوادهای یهودی بزرگ شد اما هیچ نشانهای از فرهنگ یهودی در خانواده وجود نداشت. مادرش هیچ علاقهای به یهودیان نداشت و از اصل و نسب یهودیاش خجالت میکشید. به همین دلیل نوربرت نخستین بار وقتی ۱۵ ساله بود متوجه شد یهودی است و سالها از این موضوع احساس ناراحتی و حقارت میکرد.
در هشت سالگی وارد دبیرستان شد و سال ۱۹۰۶ میلادی دیپلم خود را از مدرسه Ayer در ماساچوست گرفت. سپس به کالج توفت -Tufts College- رفت و در سال ۱۹۰۹ میلادی موفق به اخذ لیسانس ریاضی از این کالج شد. بلافاصله وارد دانشگاه هاروارد شد- پس از اتمام یک سال از تحصیلاتش بورسی به او تعلق گرفت و چند ماه به دانشگاه کورنل رفت. سال ۱۹۱۲ میلادی و در سن ۱۸ سالگی در رشته فلسفه از دانشگاه هاروارد دکترا گرفت. رساله دکترایش در موضوع -فلسفه ریاضیات- ارایه شد. بلافاصله چند بورس علمی و تحصیلی به او تعلق گرفت. با استفاده از این بورسها به انگلستان رفت و بیش از یک سال در دانشگاه کمبریج به پژوهش پرداخت. در دانشگاه کمبریج شاگرد برترند راسل بود و به فلسفه علم علاقهمند شد. او با شرکت در محفل کوچکی که در خانه راسل تشکیل میشد- با نظریه نسبیت اینشتین و موضوعات علمی روز آشنا شد. راسل به او اهمیت پیوند ریاضیات و فیزیک را آموخت و به او گفت آینده تحولات دانش در مرزهای ریاضی و فیزیک قرار دارد. در همین دوران در جلسات گادفری هاردی شرکت میکرد که برجستهترین ریاضیدان آن زمان انگلستان بود. هاردی در جایگاه یک معلم و یک دانشمند وینر جوان را شیفته خود کرد. وی بر مبحث ریاضیات عالی چنان مسلط بود که وینر برای نخستین بار توانست درک کند استدلال واقعی ریاضی چیست. او بعدها در خاطرات و گفتوگوهایش بارها تاکید کرد تاثیر هاردی در زندگی علمیاش -بعد از پدر- بیش از همه بوده است.
نوربرت وینر
سال ۱۹۱۴ میلادی به آلمان رفت و در دانشگاه گوتینگن به مطالعه و تحصیل پرداخت. در این سال برنده جایزه بودوین برای مطالعات خود شد. در گوتینگن زیر نظر لاندایو و داوید هیلبرت کار کرد. بهار سال ۱۹۱۴ بود و اروپا در آستانه جنگ جهانی اول قرار داشت. در این زمان جایزه بودوین به او تعلق گرفت. اواخر تابستان و پس از آغاز جنگ به ایالات متحده بازگشت. در این دوران جنگ او را تحت تاثیر قرار داده بود و حوصله انجام هیچ کار جدی علمیای را نداشت. با دریافت یک بورس مطالعاتی جدید به دانشگاه کلمبیا رفت. افسردگی جنگ- سطح پایینتر اساتید این دانشگاه نسبت به دانشگاههای هاروارد- کمبریج و گوتینگن و نیز سن بسیار کمتر نسبت به دیگر بورسیهها باعث شد تنهاییاش تشدید شود. در این دوران و برای پر کردن اوقات فراغت به توپولوژی علاقهمند شد. ترم دوم سال ۱۹۱۵ میلادی به عنوان کارآموز به دانشگاه هاروارد رفت و سخنرانیهایی در موضوع -منطق ریاضیات- ارایه داد. سال ۱۹۱۶ میلادی به دانشگاه مین -Main- رفت و یکترم ریاضی تدریس کرد. در پایان سال ایالات متحده وارد جنگ جهانی شد و تقاضای ورود به ارتش کرد. تقاضایش به دلیل ضعف بینایی رد شد. سال ۱۹۱۷ میلادی چند ماه در کارخانه جنرال الکتریک در شهر لین ایالت نیویورک و چند ماه در هیات تحریریه دایرهالمعارف امریکانا در شهر آلبانی ایالت نیویورک کار کرد. سال ۱۹۱۸ میلادی شش ماه در شهر آبردین ایالت مریلند در یک موسسه وابسته به ارتش به تنظیم جداول تیراندازی توپهای جنگی مشغول بود. این دوران چندساله سختترین دوران زندگی نوربرت وینر بود. افسردگی- ناتوانی در ارتباط با اطرافیان و همکاران- بیعلاقگی به کار و اشتباهات فاحش شغلی عملا تصویر فردی ناتوان و بیلیاقت از او ساخته بود.
برای فرار از این شرایط بهار و تابستان ۱۹۱۹ میلادی به صورت حقالتحریر برای روزنامه Boston Herald مطلب نوشت. در این مدت دو کتاب درباره جبر منتشر کرد که در واقع گردآوری مطالب افراد مختلف و بازنویسی آنها به زبان ساده بود. در نهایت با کمک دکتر ویلیام ازگود -William Ozgood- توانست به عنوان سخنران در دپارتمان ریاضی دانشگاه MIT مشغول به کار شود. در این زمان ۲۴ سال داشت و هرچه بیشتر به جنبه فیزیکی ریاضیات علاقهمند میشد. در همین دوران به این باور رسید که نظریههای انتزاعی ریاضی رابطهای مستقیم با رویدادهای ساده طبیعی دارد و در نتیجه هر نظریه ریاضی باید بتواند روابط و رویدادهای طبیعی را تفسیر کند.
فضای دانشگاهی برای وینر پناهگاهی بود که مشکلاتش را در ارتباطات اجتماعی کمرنگ میکرد. او سالها در موسسه تکنولوژی ماساچوست -MIT- تدریس کرد. سال ۱۹۲۵ میلادی استادیار شد- سال ۱۹۲۹ میلادی دانشیار شد و در سال ۱۹۳۲ میلادی به جایگاه استادی ارتقا یافت.
در سالهای آغازین دهه ۲۰ میلادی به پیشنهاد او انتشار نشریه تخصصی دپارتمان ریاضیات دانشگاه MIT شروع شد. نخستین سردبیر نشریه خودش بود اما پس از چند شماره و زمانی که فصلنامه روال مشخصی پیدا کرد- از سردبیری خسته شد و فیلیپ فرانکلین را جایگزین خود کرد.
وینر در ۳۰ سالگی عاشق مارگارت انگمان -Margaret Engemann- شد که همچون وینر اصالتا آلمانی بود. همزمان دچار بیماری ذاتالریه شد که مدتی او را خانهنشین کرد. درباره آن روزها میگوید:-دشوار است بگویم بر من چه گذشت: آیا احساس عشق بود که با دغدغه علمی به مقابله برخاسته بود؟ یا اضطراب از موضوعهای حلنشده ریاضی به صورت درد جسمانی درمیآمد؟ همه چیز چنان درهم ریخته بود که قابل جدا کردن نبود- گویی انبانی از چیزهای نامربوط درهم یکی شده است و هیچ کدام را نمیتوان از دیگری جدا کرد. امروزه -سال ۱۹۶۱ میلادی- متوجه میشوم همه زندگیام تحت تاثیر ریاضیات بوده است. همواره خواستهام به پرسشهایی که کسی پاسخی برایشان ندارد- پاسخ دهم و هر چیزی که این حوزه را مورد تعرض قرار داده- مانند احساسات و عواطف و عشق- عملا واکنشی شدید و جسمانی به دنبال داشته است.- پس از بهبودی با مارگارت انگمان ازدواج کرد. او معتقد بود صمیمیت و استحکام رابطه عاطفی زناشوییاش در سالهای بعد توانست او را در برابر تندباد حوادث و فشارها حفظ کند. در این سالها به گیاهخواری روی آورد.
نوربرت وینر طی جنگ جهانی دوم در چند پروژه نظامی کلیدی مشارکت داشت که مهمترین آنها تقویت سیستم کنترل آتش ضدهواییها بود. ماحصل سالها مطالعه و نیز فعالیتهایی که در دوران جنگ جهانی دوم داشت- باعث شد نظریه سایبرنتیک را مطرح کند. این نظریه نخستین بار در کتاب -سایبرنتیک: کنترل و ارتباطات در جانداران و ماشین- در سال ۱۹۴۸ مطرح شد و در واقع آغاز جدی مطالعات مربوط به جامعه اطلاعاتی بود. این نظریه در سالهای بعد به -نظریه اطلاعات- مشهور شد و بر شکلگیری عصر جدید تاثیری شگرف گذاشت. در این کتاب نخستین رگههای دغدغه اخلاق در عصر جدید وجود دارد- دغدغهای که در کتاب -استفاده انسانی از انسانها- -که در سال ۱۹۵۰ میلادی منتشر شد- به شکلی پررنگ به چشم میخورد. این دغدغه چند دهه مورد بیتوجهی قرار گرفت تا در سال ۱۹۸۵ میلادی جیمز مور در مقاله -اخلاق کامپیوتری- آن را مورد توجه قرار داد. مقالهای که در کنار نوشتههای افرادی مانند ترل وارد باینوم- کریستینا گورنیاک- دبورا جانسون- هلن نیزنباوم- دونالد گوتربارن- سیمون راجرسون و غیره منجر به شکلگیری شاخهای از فلسفه تحت عنوان اخلاق اطلاعاتی -یا اخلاق فناوری اطلاعات و ارتباطات- شد.
نوربرت وینر
پس از جنگ جهانی دوم و بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی حاضر نشد با نهادهای نظامی و ارتش ایالات متحده همکاری کند و در چند سخنرانی به شدت از مک کارتیسم انتقاد کرد. این موضوع باعث شد تا اندازهای مورد بیاعتنایی مقامات و نهادهای رسمی قرار گیرد. در ۱۰ سال پایان عمرش مدام به کشورهای مختلف میرفت و درباره نظریه سایبرنتیک و دغدغههای اخلاق در عصر جدید سخنرانی میکرد. او در سال ۱۹۵۹ میلادی از دانشگاه MIT بازنشسته شد.
نوربرت وینر سال ۱۹۳۳ میلادی برنده جایزه سالانه انجمن ریاضی ایالات متحده -جایزه بوچر- شد. سال ۱۹۴۹ میلادی جایزه لورد و تیلور به او تعلق گرفت. سال ۱۹۶۰ میلادی مدال پژوهش سال -ASTME- را دریافت کرد. سه سال بعد و در سال ۱۹۶۳ میلادی مدال ملی دانش به او اعطا شد و به عنوان دانشمند سال ایالات متحده برگزیده شد. سال ۱۹۶۴ میلادی جایزه ملی کتاب سال ایالات متحده در حوزه علم- مذهب و فلسفه به کتاب -خدا و خداواره: نظری درباره نقاط کلیدی تخاصم سایبرنتیک و دین- اعطا شد.
آثار اصلی
– انتگرال فوریه -۱۹۳۳-
– سایبرنتیک: کنترل و ارتباطات در جانداران و ماشین -۱۹۴۸-
– استفاده انسانی از انسانها -۱۹۵۰-
– نابغه: کودکی و نوجوانی من -۱۹۵۳-
– من یک ریاضیدانم -۱۹۵۶-
– دغدغههای غیرخطی در نظریه احتمالات -۱۹۵۸-
– خدا و خداواره: نظری درباره نقاط کلیدی تخاصم سایبرنتیک و دین -۱۹۶۴-
– گزیده مقالات نوربرت وینر -۱۹۶۴-
مرگ
سرانجام در 18 مارس سال 1964 در سن 69 سالگی در شهر استکهلم کشور سوید از دنیا رفت.به افتخار این دانشمند فقید- جایزه هایی با عنوان -جایزه نوربرت وینر در ریاضیات کاربردی -در سال 1967توسط دانشگاه-ام.آی.تی-اهدا شد.
منبع :
ماهنامه پیوست
آی هوش
ویکی پدیا
انجمن اجتماع اندیشه - تمامی انجمنها ]...
ما را در سایت انجمن اجتماع اندیشه - تمامی انجمنها ] دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : piuc بازدید : 241 تاريخ : چهارشنبه 27 دی 1396 ساعت: 5:52