باربیه دومنار با نام کامل شارل آدرین باربیه دومنار خاورشناس و شرقشناس فرانسوی و متخصص زبان و ادبیات فارسی -1826- 1908 میلادی- مولف کتابهای فرهنگ جغرافیایی و تاریخی و ادبی ایران و نواحی همجوار- ترجمه جلد هفتم شاهنامه فردوسی -پس از مرگ ژول مول- و ترجمه مروجالذهب مسعودی بود
زندگی باربیه دومنار
باربیه دومنار در ۶ فوریه ۱۸۲۶ در مسیر قسطنطنیه به مارسی بر روی کشتی متولد شد. خانوادهاش مدتها در خاورزمین اقامت داشتند. این خانواده که از دیرباز در خاور زمین زیسته بود- موجب گرایش آدرین جوان به مطالعات خاورشناسی شد. در پاریس- با استفاده از بورس تحصیلی وزارت خارجه فرانسه به مدرسه -لویی بزرگ- راه یافت و در بخش -تربیت مترجم- به تحصیل مشغول شد و زبانهای عربی- فارسی و ترکی را آموخت. در همین مدرسه بود که با مترجم نامدار شاهنامه- ژول مول آشنا شد و بهترین شاگرد او به شمار آمد. در سال ۱۸۵۲ وزارت خارجه فرانسه او را به سمت مترجم به کنسولگری اورشلیم مامور کرد. وی در آنجا هم به فراگیری زبانهای عربی و ترکی پرداخت.
در سال ۱۸۵۰میلادی در شمار همکاران -مجله آسیایی- درآمد و نخستین مقاله خود را با عنوان -محمد بن حسن شیبانی- نویسندهای عرب از قرن ۵ قمری- انتشار داد و دومین مقالهای که در این مجله چاپ کرد- ترجمه بخش مربوط به خراسان از کتاب یتیمه ثعالبی بود.
در ۱۸۵۴م- به هیاتی که تحت سرپرستی کنت دو گوبینو به تهران میآمد- پیوست و در مدت یک سال و اندی اقامت در این شهر- به تقویت دانش فارسی خود پرداخت. نتیجه علاقه او به سرزمین ایران کهن- تدوین -فرهنگ جغرافیای تاریخی…- است که در حدود ۶ سال بعد چاپ شد . وی سرانجام از تهران به آستانه -استانبول- و از آنجا به پاریس رفت و در مدرسه زبانهای شرقی- جانشین دوبو در درس زبان ترکی شد -۱۸۶۳م- و ۴۵ سال در مقام استادی- و سرانجام ریاست آن مدرسه خدمت کرد.
وی از زمان بازگشت به پاریس با استاد محبوبش ژول مول همکاری کرد و پس از مرگ او در ۱۸۷۶م- آخرین جلد شاهنامه به تصحیح او را منتشر ساخت. شاید به همین سبب- به جانشینی وی در -کولژ دو فرانس- نیز انتخاب شد. وی درسهای خود را با سخنرانیهایی با عنوان -پژوهش درباره شعر در ایران- آغاز کرد و مجموعه آن گفتارها در پایان همان سال چاپ شد. در ۱۸۸۴م گویار که کرسی زبان عربی را در همان کولژ در اختیار داشت- درگذشت و باربیه از کرسی زبان فارسی به جای وی به بخش عربی انتقال یافت و کتابهایی چون اغانی و اشعاری چون معلقات را تدریس کرد. در ۱۸۹۲م- پس از درگذشت ارنست رنان- او را به اتفاق آرا- به ریاست -موسسه آسیایی- و در نتیجه- مدیریت عالیه -مجله آسیایی- برگزیدند. باربیه دومنار بیش از همه به مدرسه زبانهای شرقی عشق میورزید و از ۱۸۶۸م تا زمان مرگ که عهدهدار ریاست آنجا بود- پیوسته با خلوصی تمام- خدمت میکرد. چند هفته پیش از وفات در بستر مرگ- خبر انتخاب مجدد به ریاست -مدرسه زبانها- را به او دادند- و او شادمانه بانگ زد که -در مدرسه خواهد مرد- و آنگاه به تصحیح نمونههای چاپی آخرین مقاله خود -درباره نامها و لقبهای عربی- پرداخت
گستره پژوهشهای باربیه دومنار- چنانکه از فهرست مقالات و کتابهای وی برمیآید- بهرغم پراکندگی ظاهری- حوزه نسبتا مشخصی دارد: محدوده فرهنگ اسلامی- به خصوص در زمینههایی که با فرهنگ ایرانی درآمیخته- بیش از هر چیز نظر او را جلب کرده است. بهترین نمونه این گرایش آن است که وی- از میان ۴ جلد کتاب ثعالبی- تنها به ترجمه آثار عربی خراسان که زادگاه زبان و ادب دری نیز به شمار میآید- عنایت ورزیده است. آثاری چون -فرهنگ جغرافیای تاریخی و ادبی ایران- -برگرفته از معجم البلدان یاقوت- -زمخشری و عقاید او- و حتی ترجمه مروج الذهب این نظر را تایید میکند. راست است که او از آغاز کار و نیز با ترجمه بوستان سعدی و رمانهای ایرانی و تدارک فرهنگ ترکی – فارسی – عربی و سپس چاپ آخرین جلد شاهنامه گرایش آشکاری به زبان فارسی نشان داده- اما باز- محور اصلی کار او همانا ترجمه از عربی است.
شیوه کار و ترجمه
بررسی این ترجمهها شیوه کار او را آشکار میسازد. وی عربی کهن را به راستی نیک آموخته بود و پیوسته در ترجمه- قاطعانه تعبیری را برمیگزید و از احتمالات- معانی ثانوی- ایهامات و خلاصه هرچه را به فضاهای خاص فرا زبانی مربوط میشد- فرو مینهاد. به همین سبب در ترجمه آثاری چون مروج الذهب- عموما باید به آنچه مترجم از مصطلحات یا تعابیر خالص عربی – اسلامی فهمیده است- بسنده کرد و کمتر توضیح و حاشیهای میتوان یافت که متن را برای خواننده فرانسوی زبان- روشنتر و ملموستر کند. بدیهی است که میان آثار نخستین او و ترجمههای متاخرتر تفاوتی احساس میشود. مثلا در -تابلوی ادبی خراسان و ماوراالنهر- که در ۱۸۵۳ و ۱۸۵۴م چاپ شده است و از نخستین کارهای او به شمار میآید- قرایتهای نادرست و ترجمههای دور از اصل میتوان یافت- از جمله در شعری- کلمه قافیه را -ایوان- خوانده- و ترجمه کرده است- حال آنکه باید -ابدان- خواند تا معنی و حرکت قافیه درست درآید و یا در شعر دیگری -فیما- را -فما- -حرف نفی- خوانده- و به همان صورت ترجمه کرده است. از این گونه لغزشها که در این مقاله فراوان است- در مروج الذهب که دیر زمانی در ترجمهاش رنج کشیده- کمتر به چشم میخورد.
فهرست آثار باربیه دومنار
فرهنگ جغرافیایی و تاریخی و ادبی ایران و نواحی همجوار- ۱۸۶۱: خلاصهای است از معجمالبلدان یاقوت حموی و کتابهای دیگر عربی و فارسی. فرهنگ ترکی به فرانسه- در دو جلد- ۸۶–۱۸۸۱ منظره ادبی خراسان و پیرامون بیان وضع جغرافیایی شهر قزوین رساله درباره محمد بن حسن شیبانی- فقیه حنفی- قرن پنجم هجری سید حمیری- شرح حال یک شاعر قرن دوم هجری- ۱۸۷۵ ابوالقاسم حلی -حاوی منتخب قوانین مذهب شیعه– ۲ جلد- ۱۸۹۲ اطواق الذهب زمحشری و بیان افکار او- ۱۸۷۶ ترجمه المنفذ من الضلال امام محمد غزالی به فرانسوی- ۱۸۷۶ ترجمه جلد هفتم شاهنامه -ادامه ترجمه ژول مول– ۱۸۷۶ ترجمه مروجالذهب مسعودی- با توضیحات و حواشی- ۱۸۶۷–۱۸۸۷: این کتاب از شاهکارهای ترجمه دومینار- و حاوی اطلاعات مربوط به قرون اولیه هجری- و حکایاتی درباره خلفا و تشریفات دربار آنها و تاریخ قرنهای اول اسلام و پیش از اسلام ایران و کشورهای همسایه است. ترجمه بوستان سعدی به فرانسوی- ۱۸۸۰ ترجمه سه کمدی ایرانی از فتحعلی آخوندزاده- ۱۸۸۶–۸۹ ترجمه کلیله و دمنه یا داستانهای بیدپای هندی
منبع :
فرهنگنامه ایرانی
ویکی فقه
ویکی پدیا
انجمن اجتماع اندیشه - تمامی انجمنها ]...
ما را در سایت انجمن اجتماع اندیشه - تمامی انجمنها ] دنبال می کنید